|
گفتار حکیمان
حکیم به دیگری نوشت : هرکه به حساب خود برسد سود ببرد و هرکه از خویش غافل شود زیان کند.
به لقمان گفتند تو غلام فلان قبیله نیستی ؟گفت چرا، گفتند از چه رو به این مقام رسیدی ؟گفت : راستگویی امانت داری کار بیهوده نکردن پوشیدن چشم نگهداری زبان و مناعت طبع هرکه از این پایه کمتر باشد ازمن پایین تر است و هرکه بیشتر باشد بالاتر است و هرکه در این رتبه با شد مثل من است.
در وصیت به فرزندش گفته که پسر جان شر با شر خاموش نشود چنانچه آتش با آتش . بلکه شر را خیر فرو می نشاند و آتش را آب
به مرگ کسی شادی مکن ! گرفتار را مسخره مکن خیر خود را دریغ مدار
پسر جان امین باش تا توانگر شوی.
فرزند عزیز ! تو آنگاه که از مادر زادی پشت به دنیا ورو به آخرت داشتی و هر روز که از عمرت می گذرد از دنیا دورتر و به آخرت نزدیکتر می شوی.!
پسر جان تقوی را تجارت خود قرار ده تا بی سرمایه سود ها بجانب تو سرازیر شود . هر گاه خطایی کردی به دنبالش صدقه ای فرست تا شعله اش را خاموش کند!
| 