صراط منیر

چند کلمه در شرح محتوای وب‌سایت...

مهدي شناسي

امتيازات حكومت مورد نظر اسلام و حكومت جهاني امام مهدي (عج) دربرابر جهانى‏سازى دنيا توسط غربي ها

 تا ديروز، تشكيل حكومت واحد جهانى تحت نظر امام معصوم، براى دنيا قابل پذيرش نبود و آن را به صورت امرى عجيب و باورنكردنى مطرح مى‏كردند، ولى امروزه، خود، آن را به صورت قطعى و امرى اجتناب‏ناپذير مى‏دانند. بنابراين، جهان، به تدريج، خود را براى پذيرش حكومت واحد جهانى آماده مى‏سازد، زمينه‏ى فكرى بشر براى اجراى اين طرح مهيا مى‏شود. اگر تا ديروز، حكومت واحد جهانى، صرفاً يك عقيده‏ى اسلامى شيعى بود، امروز، انان هستند كه انسان‏ها را به پذيرش و اجراى اين طرح كه امرى ضرورى و حياتى است، دعوت مى‏كنند و موضوع جهانى‏سازى چيزى غير از اين نيست ...

1- حكومت واحد جهانى اسلامى، تحت رهبرى افراد صالح و وارسته و شخصيّت‏هاى برجسته‏ى دينى كه معصوم از خطا و يا تالى تِلوِ معصوم‏اند، ايجاد مى‏شود و قانون خدا در آن جامعه حاكم است، ولى حكومت واحد جهانى پيشنهادى، تحت نظر و اشراف قدرت‏مندان و زورمداران و ستمگران ايجاد مى‏شود.
شايد اين مدّعا، حق وتويى است كه آنان براى خود در سازمان ملل گذاشته‏اند. توضيح آن‏كه جهاني شدن، به سازمان ملل احتياج دارد، لذا سازمان ملل به وجود آمد. طبيعى بود كه در دنياى مرتبط و دنيايى كه خطر جنگ و نزاع و كشمكش آن را تهيد مى‏كرد، سازمان ملل براى پيشبرد اهداف‏اش نياز به چيزى داشت كه منشور ملل نام گرفت، وفى آنان دخالت كردند و حقوق بشرى نوشتند كه منافع ناعادلانه آنان را تأمين كند، قدرت‏هايى مانند آمريكا، انگليس، فرانسه و... دست به دست هم دادند و امتيازى به نام »حق وتو« را براى خود قرار دادند. تا در مقابل تصميمات عاقلانه‏ى دنيا كه مخالف منافع آنان است، بايستند!

حق وتو حقّى ظالمانه و خطرناك است كه آنان براى خود قرار داده‏اند. در حكومت واحد جهانى و در خانواده‏ى بزرگ بشريّت كسانى كه سرتاپا اسير هواى نفس‏اند و از لحاظ اخلاقى منحط و ذليل‏اند و نمى‏توانند فراتر از تعصبات خود عمل كنند و بسيار مغرور و ظالم و متعصب‏اند و همه‏ى بشريّت را در خدمت خود مى‏بينند، »حق وتو« دارند. اين حقّ وتو، سبب مى‏شود كه جهان را به دوران ديكتاتورى اوّل برگردانند و قانون جنگل را حاكم كنند كه هر كس زورش بيش‏تر است، باقى بماند و ضعيف‏ترها نابود شوند؛ يعنى، همان چيزى كه امروزه شايد آنيم و »وتو«هايى كه امريكا به نفع اسراييل و بر ضرر فسلطينيان ستمديده در سازمان ملل اعمال مى‏كند.

اينجا است كه مى‏گوييم، حكومت جهانى پيشنهادى آنان، يا محّقق پيدا نمى‏كند و اگر هم تحقّق پيدا كند، هيچ ضمانت اجرايى براى اجراى صحيحى آن در جهت منافع و سعادت و رفاه بشر وجود ندارد.

2- امتياز ديگر جامعه‏ى جهانى اسلامى، بر جهانى‏شدن، اين است كه محور تمام يك مورد در اين جامعه، خدا و احكام خدا است و تعاليم اسلامى براى ادارهى جامعه‏ى جهانى كافى است، ولى در جهانى شدن و جهانى‏سازى. محور، قوانين موضوعه‏ى بشرى و الحاد و حاكميّت سكولاريسم است.

3- در حكومت جهانى حضرت مهدى)عجّل‏اللّه‏تعالى‏فرجه‏الشّريف( دين اسلام، تنها دين حاكم بر جهان خواهد بود، چنان‏كه دين و سياست نيز از هم تفكيك ناپذيرند و بلكه سياست و حكومت؛ در خدمت دين و اهداف متعالى آن است، در صورتى كه در وضعيت جهانى‏شدن، دين، مخصوصاً اسلام، جايگاه روشنى ندارد.

4- در حكومت جهانى حضرت مهدى)عجّل‏اللّه‏تعالى‏فرجه‏الشّريف( قرآن، محور زندگى بشر قرار مى‏گيرد. حضرت على )عليه‏السلام( فرمود: »وَيَعَطِفُ الرأىَ عَلَى القرآنِ اذا عَطَفُو القَرآنَ عَلَى الرأىِ؛ در آن هنگام كه مدرم قرآن را به رأى خود تفسير كنند، امام زمان)عجّل‏اللّه‏تعالى‏فرجه‏الشّريف(، اراء و نظر مدرم را تابع قرآن قرار خواهد داد.«.

از اين كلام اميرالمؤمنين)عليه‏السّلام( استفاده مى‏شود كه در عصر حكومت مهدى)عجّل‏اللّه‏تعالى‏فرجه‏الشّريف( محور همه چيز و همه آراء و عقايد، قرآن خواهد بود، در حالى كه در وضعيّت جهانى شدن، نه تنها قرآن، در جامعه‏ى بشرى محور نيست، بلكه كوشش مى‏شود كه قرآن از صحنه خارج شود و اگر هم در برخى از جوامع، حضور كم‏رنگى دارد، سعى مى‏شود كه آيات قرآن را طبق نظر خود تفسير كنند.

5- حكومت جهانى امام مهدى)عجّل‏اللّه‏تعالى‏فرجه‏الشّريف( بر محور توسعه‏ى اخلاقى، اجتماعى، امنيّتى استوار است، در حالى كه جهان كنونى ما، از بحران معنويّت در رنج است، و امنيّت نيز چه در سطوح فردى و چه سطوح عمومى و ملّى و جهانى، به خطر افتاده است و از طرفى آن‏چه به عنوان اهرم قدرت است، براى كشورهاى قدرت‏مند به رسميّت شناخته شده است.

6- توسعه‏ى علمى، از ويژگى‏هاى بارز حكومت جهانى امام مهدى)عجّل‏اللّه‏تعالى‏فرجه‏الشّريف( است در حديث شريف از امام صادق)عليه‏السّلام( مى‏خوانيم: اَلَعِلَمُ سَبْعَةَ وَعْشِرُوْنَ حَرْفاً فَجَميعُ ما جاءت بِهِ الرسُلُ، حَرْفانِ، فَلَمْ يَعرفِ الناسَ حَتَّى الَيَوْمَ غيرالْحَرْفَيْنِ فَإذا قامَ قائِمُنا خَرَجَ الْخَمْسةَ وَالْعشْرىَ حَرْفاً فَبَثَّها في النَّاسِ وَضَمَّ إلَيتها الْحَرْفَيْنُ حَتَّى يَبَثَّها سَبْعَةَ وَ عِشْرْينَ حَرَفاً؛ علم و دانش، بيست و هفت حرف است. تمام آن چه پيامبران الهى براى مدرم آوردند، دو حرف بيش‏نبود و مردم تاكنون جز آن دو حرف را نشناخته‏اند، امّا هنگامى كه قائم ما قايام كند، بيست و پنج حرف ديگر را آشكار و در ميان مردم منتشر مى‏سازد و دو حرف ديگر را با آن ضميمه مى‏كند تا بيست و هفت حرف، كام و منتشر گردد.« در عصر جهانى‏شدن، دانش پيشرفته، در انحصار كشورهاى خاصّى است و اين كشورهاى از انتقال آن به كشورهاى ديگر جلوگيرى مى‏كنند.

7- حكومت جهانى حضرت مهدى)عجّل‏اللّه‏تعالى‏فرجه‏الشّريف( حكومتى است مبتنى بر آموزه‏هاى حياتى و دينى. در حالى كه جهانى شدن، پيامد و حاصل آگاهانه و ناآگاهانه پيشرفت‏هاى سياسى، اقتصادى. فن‏آورى، و در اترابط با نظام سرمايه‏دارى و سلطه‏طلبى است.

8- حكومت واحد جهانى حضرت مهدى)عجّل‏اللّه‏تعالى‏فرجه‏الشّريف( مشروعيّت خود را از خدا دارد و به تعبير ديگر، حكومت ولايى است كه حاكم آن از طرف خدا منصوب است و از ناحيه‏ى مردم نيز مورد پذيرش است؛ يعنى، حكومتى است كه از يك‏سو مبتنى بر تأييد الهى است و از سوى ديگر، مورد رضايت مردم است، در حالى كه در جهانى شدن، مشروعيّت حكومت جهانى، از ناحيه‏ى مردم است، آن هم با هزاران فريب‏كارى كه در گرفتن آراى مردم به كار مى‏رود.

9- حكومت واحد جهانى حضرت مهدى)عجّل‏اللّه‏تعالى‏فرجه‏الشّريف( بر مبناى حاكميّت عقل است؛ زيرا، عقل انسان‏ها، در عصر ظهور، به كمال مى‏رسد. در حالى كه حكومت بر اساس جهانى شدن، بر منابى هواهاى نفسانى و تمايلات حيوانى شكل مى‏گيرد

و

.

.

.

اللهم عجل لوليك الفرج







متن امنیتی


گزارش تخلف
بعدی